جمعه ۱۳۹۴/۱۲/۰۷

مادر شهيدان کبيري:

خدا را شکر مي‌کنم که فرزندان صالح به من داد

جمعي از مديران شهرداري و اعضاي شوراي اسلامي شهر با مادر 2 شهيد و 3 جانباز ديدار و گفت‌وگو کردند.

مادر شهيدان کبيري گفت: خداوند متعال، انسان را در امتحان قرار داده است که براي قبولي در اين آزمون بايد بصيرت داشت.

اين مادر شهيد مرگ درراه خدا را عزيزترين نعمت الهي دانست افزود: قبل از شهادت فرزندانم خواب عجيبي ديدم که دانستم فرزندانم شهيد شده‌اند.

وقتي حس کردم فرزندانم شهيد شده‌اند قلبم گرفت، به قرآن مراجعه کردم به آيه 160 سوره آل‌عمران آمد که " کساني که درراه خدا شهيد شده‌اند را مرده مپنداريد که آنان زنده‌اند و پيش خدا روزي مي‌خورند ولي شما نمي‌بينيد" آنجا بود که قلبم آرام گرفت..

وي درباره فرزند شهيدش محمود گفت: وقتي پيکر فرزند شهيدم را ديدم بوسيدمش و گفتم سلام مرا به فاطمه زهرا (س) برسان، خوش به حالت با علي‌اکبر حسين هم‌نشين شدي، خدا را شکر مي‌کنم که خدا به من فرزندان صالح داده است.

وي افزود: محمدرضا خيلي باتقوا بود با آن سن کم نماز مي‌خواند و روزه‌هاي قضايش را بدون سحري مي‌گرفت و در مقابل خواهش من که بدون سحري روزه نگير مي‌گفت من نمي‌دانم فردا زنده هستم يا نه اگر زنده نباشم بايد 60 روز، روزه قضا بگيرم

قاسم کبيري، برادر شهيدان کبيري که خودشان هم جانباز هستند گفت: معتقدم عصر کنوني فشرده تاريخ 1400 ساله است و اگر دقت کنيم خواهيم فهميد امام راحل با برپايي نظام اسلامي به ايران چه عزتي بخشيد.

وي افزود: يک‌زمان در دوران دفاع مقدس جنگ علني بود و اکنون جنگ نرم و جنگ نيابتي در جريان است که نيازمند هوشمندي مردم است که با حضور رهبر فرزانه انقلاب اين موضوع ميسر شده است.

برادر شهيدان کبيري در ادامه بابيان خاطره‌اي از برادر شهيد خود گفت: شب عمليات کربلاي چهار بود که محمدرضا را ديدم به او گفتم مراقب خودت باش نگاهي کرد و گفت اخوي ببخشيد که نتوانستم حق برادري را به‌جا بياورم. در وصيت‌نامه‌اش کامل به‌حق الناس توجه کرده بود و دنبال حلاليت حق برادري بود.

محمدرضا صديقي از فرماندهان دوران دفاع مقدس و عضو شوراي اسلامي شهر قزوين نيز گفت: خاندان کبيري در قبل و بعد از انقلاب هميشه بي‌منت در سنگر خدمت پيش‌قدم بوده‌اند.

صديقي مادر شهيدان کبيري را يک شير زن دانست افزود: يک چنيني مادري قادر است از دامن خود فرزندانش را به معراج ببرد.

شايان‌ذکر است در اين ديدار صميمي علي فرخ‌زاد نايب‌رئيس، محمدرضا صديقي و حسين صلح‌جو و مريم نخستين از اعضاي شوراي اسلامي شهر و کيومرث فدايي فر مدير منطقه سه شهرداري قزوين و اصغر اله ياري مشاور امور ايثارگران شهردار علي‌اکبر بيک معاون بنياد شهد و امور ايثارگران استان قزوين حضور داشتند.

----------------------------

محمود کبيري هشتم دي 1347 در شهر قزوين به دنيا آمد. پدرش علي‌اکبر، پليس بود و مادرش نوش‌آفرين نام دارد. دانش‌آموز سوم متوسطه در رشته تجربي بود. از سوي بسيج در جبهه حضور يافت. پنجم دي 1365 در خرمشهر براثر اصابت گلوله به سر، شهيد شد. مزار او در گلزار شهداي زادگاهش قرار دارد. برادرش محمدرضا نيز به شهادت رسيده است.

http://www.khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1858

 

محمدرضا کبيري، دوازدهم فروردين 1346 در شهر قزوين به دنيا آمد. پدرش علي‌اکبر، پليس بود و مادرش نوش‌آفرين نام دارد. دانشجوي دوره کارشناسي در رشته صنايع پتروشيمي بود. از سوي بسيج در جبهه حضور يافت. چهارم دي 1345 در ام‌الرصاص عراق به شهادت رسيد. مزار او در گلزار شهداي زادگاهش قرار دارد. برادرش محمود نيز به شهادت رسيده است.

http://www.khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1857

وصيت شهيد

بسم‌الله الرحمن الرحيم. «و الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا و ان الله لمع المحسنين». (سوره عنکبوت/ 69). «اشهد ان لا اله الا الله وحده لاشريک له و اشهد ان محمداً رسول‌الله و اشهد ان علياً ولي‌الله اميرالمؤمنين و ان الموت حق و ان ناکراً و نکيراً حق اشهد ان النشر حق و البعث حق و ان الصراط حق و ان المرصاد حق و الميزان حق و الحشر حق و الحساب حق و الجنته و النار حق و الوعد و الوعيد به هما حق» شهادت مي‌دهم که معبودي جز خدا که يگانه و بي‌همتا مي‌باشد نيست و اينکه محمد (ص) خاتم پيامبران و بنده و رسول اوست و گواهي مي‌دهم که علي (ع) وصي رسول خدا و ولي خدا و حجت خدا و اميرمؤمنان است و به درستي که مرگ و نکير و منکر حقند و گواهي مي‌دهم که از نو زنده شدن و برانگيخته شدن حق است و صراط حق است و کمين‌گاه حق است و ميزان و گردآوردن و حساب حق هستند و بهشت و جهنم حق هستند و وعده و وعيد به آن دو حق است.

 آري پدر، مادر و آشنايان، اگر مرگ به دست خداوند مهربان است ديگر ناراحتي معنا ندارد. اگر مرگ حق است چه بهتر که درراه و هنگام پيمودن ادامه‌ي راه حسين (ع) باشد از شما تقاضا دارم که براي من گريه نکنيد بلکه از شما مي‌خواهم که در سوگواريها مصيبت و گريه‌تان براي مظلوم تاريخ، سالار شهيدان، حسين‌بن‌علي (ع) و 72 يار مظلومش باشد، مبادا گريه‌تان طوري باشد که دشمنان اسلام از آن شاد شوند.

و اما تواي مادرم، از اينکه نتوانستم حقوق مادريت را اداء کنم در پيشگاه خدا معذورم و از تو مي‌خواهم که مرا ببخشي و حلالم کني و تواي پدر زحمتکشم من نتوانستم جبران زحمات بي‌دريغ تو را بکنم و هميشه با نافرماني‌هايم شما را اذيت و آزار دادم و از شما مي‌خواهم که مرا ببخشد و حلالم کني.

و شما اي برادران و خواهرانم به خاطر کوتاهي از اداي حقوقي که بر گردنم داشته‌ايد مرا ببخشيد و حلالم کنيد. از شما مي‌خواهم که از طرف من از کليه دوستان، آشنايان و همسايگان حلاليت بطلبيد. و خواهشمندم که در نماز جماعت‌هايتان، نماز جمعه‌تان، دعاهاي کميل، توسلتان و در ساير ادعيه‌تان اين حقير را از دعاي خير فراموش نکنيد و در حق اين حقير دعا کنيد که خون ريخته شده‌ي من مورد قبول حق تعالي قرار بگيرد و خداوند مرا در زمره‌ي شهداء قرار بدهد. و گواهي مي‌دهم که يازده امام معصوم بعد از علي (ع) از هاديان انسان به سوي خدا هستند و گواهي مي‌دهم که جهان در انتظار طلوع دوازدهمين اختر تابناک آسمان امامت مهدي (عج) قائم‌آل محمد است.

سپاس بي‌مثال ذات پاکي را سزاست که معبودي نيست که همچون او سزاي عبوديت و يگانگي باشد. سپاس بي‌کران خداوند يکتا را که مرا در اين برهه از زمان به دنيا آورد و از پيروان امام عزيزمان قرار داد و حب محمد (ص) و خاندانش و بعضي دشمنانش را در دل من قرار داد.

معبودا! تو را ستايش مي‌کنم که هدايتم فرمودي و درِ جهاد في‌سبيل‌الله را به رويم گشودي، خدايا! مرا در ياري کردن دين و احکامت ياري کن. و شما اي پدر، مادرم و اي دوستان، خواهران و برادرانم، از براي من ناراحت نباشيد زيرا اگر خداوند منان اين حقير روسياه را بپذيرد من به وسيله‌ي شهادت به هدفم رسيده‌ام و هدف من به جز استقرار حکومت جهاني اسلامي و قرب به خدا و ائمه‌ي اطهار (ع) و در آخر پيوستن به لقاء‌الله چيزي نيست.

و شما نيز طبق اين آيه شريفه عمل کنيد: «وهيچ کس جز به فرمان خدا نخواهد مرد که اجل هر کس در لوح قضاي الهي به وقت معين ثبت شده است و هر که براي متاع دنيا بکوشد از دنيا بهره‌مندش گردانيم و هر که براي ثواب آخرت سعي نمايد از نعمت آخرت برخوردارش گردانيم و البته خداوند سپاسگزاران را جزاي نيک (آسايش دنيا و بهشت آخرت) خواهد داد. (سوره آل‌عمران/ 145) من اين راه را انتخاب کردم زيرا خشنودي تو در اين بود و بهترين راه خدمت به انقلاب همان تقديم جان ناقابلم درراه تو بود، اميدوارم که اين جان ناقابلم را که امانتي از تو در نزد من بود به هر صورت که خودت مي‌خواهي از من قبول کني همان گونه که بندگان خالصت گويند: «من از درمان و درد و وصل و هجران/ پسندم آن چه را جانان پسندد». من اميدوارم که تواي غفار الذنوب، اين هديه‌اي را که از خودت است قبول کني و اين حقير روسياه را مورد الطاف واسعه‌ي خودت قرار دهي و جان ناقابل من مقبول درگاهت واقع شود و مرا به وسيله‌ي شهادتم به مقصد همه‌ي شهدا که لقاء‌الله است برساني و خون مرا مايه‌ي بارور شدن درخت اسلام قرار دهي. و به شما توصيه مي‌کنم که مبادا همچون اهل کوفه که امام حسين (ع) را تنها گذاشتند شما اين حسين دوران، اين پيرجماران، امام عزيزمان خميني کبير (ره) را تنها بگذاريد. و در خاتمه از خداوند متعال طول عمر براي امام عزيزمان و صبر و شکيبايي در امتحاناتش را براي شما خواستارم. والسلام عليکم و رحمه ‌الله و برکاته. دوستدار شما.

محمدرضا کبيري

 

 

تصاویر مرتبط